سلام بر تو ای کودک آواره
می دانم سقف خانه ات فرو ریخته
می دانم تمام رویاهایت ویران شده
نگاه معصومت جان مرا سوزانده
اشکهایت را می بوسم و با تو می گریم
آغوشی به گرمی خورشید دارم
جیبم خالی است شرمنده ام
اما قلبم آشیانه مهر و عاطفه است
دستانم چشم براه دستان سرد توست
آنچه پناهگاه من است
اینک سرپناه توست
همه آنچه که دارم همین است
اگر از همه جا بریدی یک نفر اینجاست
سقفی ساخته با نفسهایش که از آن توست
#عسل_شبرو